شهید مسعود بحری، یادگار اسماعیل و ثریا یکم فروردین ماه سال 1348 در شهرستان تهران به دنیا آمد. او دانش آموز اول متوسطه بود و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

این شهید گرانقدر پانزدهم آذر ماه سال 1365 در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی را در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپردند.

متن وصیت نامه شهید مسعود بحری را در ادامه می خوانیم:

بسم رب الشهداء و الصدیقین

لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا

هرگز مومنانی که بی هیچ عذری مانند نابینایی و مرض و فقر و غیره از کار جهاد باز نشینند با آنان که با مال و جان در راه خدا کوشش کنند در مراتب ایمان یکسان نخواهند بود خدا مجاهدان فداکار به جان و مال را بر بازنشستگان بلندی و برتری بخشیده از حیث و تبه و مقام و هنه اهل ایمان را وعده نیکوتر (که دخول در بهشت است) فرموده است و مجاهدان را بر بازنشستگان به اجر و ثواب بزرگ برتری داده است. سوره نساء آیه 95-94

اینجانب مسعود بحری بنده عاصی خدا وصیت خود را آغاز می کنم.

اول از لطف و کرم خدا تشکر می کنم که مرا جزء راهیان و زائران کاروان کربلا قرار داد تا به سوی جبهه های نور علیه ظلمت مشرف شوم و در کمال عدم لیاقت جزء زائران حسین (ع) قرار گرفتم.

خدایا؛ تو را شکر می کنم که این لیاقت را به من دادی که در صورتی که باری از معصیت بر دوش من سنگینی می کند و خودم باور ندارم که در این موقعیت خودم را در پیش بچه هایی که از جان و دل خود را فدای اسلام می کنند، می بینم شکرالله جبهه به سراغ من نیامد بلکه من عاجزانه و ملتمسانه به دنبال جبهه بودم و از خداوند می خواستم و یاریم فرماید پس احدی پس از من تصور نکند در انتخاب مسیرم غیر عاقلانه عمل کرده ام، بلکه با دقت و فکری دقیق جبهه حق را برگزیدم.

به تمام دوستان و خانواده و آشنایان عرض می نمایم اگر طالب سعادت حقیقی هستید و اگر حقیقتاً اسلام را می جوئید امروز تمامی اسلام و ایمان در حمایت از انقلاب مقدس اسلامی و امام امت پیر جماران جگر گوشه زهرا (س) یعنی امام خمینی و جنگ تحمیلی علیه کفار و بعثی و حامیان جهانی او می باشد و بسی امروز است که صحنه عملی پیش آمده و باید آنچه را به زبان می گفتم در عمل هم نشان دهیم.

و الله گفتار بدون عمل چه ارزشی می تواند داشته باشد، مگر می توان مسلمان بود ولی ندای مظلومانه و کمک خواهی حسین زمان را در برابر یزدیان نشنیده گرفت مگر می شود، ادعا مسلمانی کرده و در مقابل ظلم و متجاوز ساکت ماند مگر می شود از پیغمبر و امامان تبعیت کرد و رفتار آنها را از یاد برد حضرت محمد (ص) و امامان مخصوصاً سرور سالار شهیدان حسین بن علی (ع) همگی تمام زندگی خود را صرف جنگ و جهاد علیه کفر کرد ولی ما آن کار را نکنیم هیهات هیهات که غیر از این کار کردن جزء مسلمانی نیست و از کفار و منافقین شمرده می شود.

خدمت پدر و مادر گرامیم سلام عرض می کنم. پدر جان من هر چقدر خوبی کنم نمی توانم یک ذره از زحمات شما را جبران کنم نمی توانم شما را از خودم راضی کنم. پدر جان من از شما طلب حلالیت می کنم من نتوانستم کاری کنم که در خور پدری مثل شما باشد شما به کار خود ادامه دهید و به حرفهای منافقین و کفار گوش ندهید که همانا آنها از خدا غافلند.

ای مادر عزیزم بخدا قسم هر چه قدر فکر می ‎کنم که آیا مرا می بخشید یا نه می بینم با این کارهایی که من کردم هرگز این امر شدنی نیست و من نمی توانم کاری کنم که شما از من راضی باشید اگر تمام درختها قلم و تمام اقیانوس ها مرکب شوند باز هم برای وصف خوبی های شما کم می آورم. مادر جان مرا حلال کن و از شما طلب عفو و بخشش می کنم چون اگر شما از من راضی نباشید خدا هم از من راضی نمی شود.

ای برادرهای من اگر با شما تند رفتار کردم مرا به بزرگیتان ببخشید و ای برادر بزرگ من اگر هم در کارها به حرف شما گوش ندادم مرا ببخشید.

ای خواهرانم همچون فاطمه زهرا(س) باشید و ای دوستان من اگر حقی به گردن من دارید مرا ببخشید جون نتوانستم دین خودم را به نحو احسن ادا کنم.

و من الله التوفیق/ بنده خدا مسعود بحری / دهم آبان ماه 65 ساعت 2/5 بعداظهر



منبع: نوید شاهد